خانة مدmaison de couture, maison, maison de modeواژههای مصوب فرهنگستانکسبوکاری در حوزة مد و پوشاک و کیف و کفش و لوازم جانبی
مکونلغتنامه دهخدامکون . [ م َ ] (ع ص ) سوسمار که خایه ٔ بسیاردارد در شکم . (مهذب الاسماء). بیضه زیر بال گیرنده یا بیضه داده از سوسمار و ملخ و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
مکونلغتنامه دهخدامکون . [ م ُ ک َوْ وَ ] (ع ص ) هست نموده شده و پیدا کرده شده . (غیاث ). به وجود آورده شده . موجودشده . هست شده .
مکونلغتنامه دهخدامکون . [ م ُ ک َوْ وِ ] (ع ص ) هست کننده و خلق کننده و از نو بیرون آورنده . (ناظم الاطباء). موجد. به وجود آورنده : جمله ٔ ابداع و انشاء و اختراع و افشاء تعلق به مکون اشیاء و خالق ماشاء دارد. (مقامات حمیدی چ اصفهان ص 26
حلزونیlimaconواژههای مصوب فرهنگستانمکان هندسی نقطهای واقع بر یک خط به فاصلۀ ثابتی از تقاطع آن خط با یک دایرۀ ثابت، وقتی که خط حول نقطهای بر روی دایره دوران میکند متـ . حلزونی پاسکال Pascals limacon