تابع بولی همبستگی ایمن مرتبة mmth order correlation-immune Boolean functionواژههای مصوب فرهنگستانیک تابع بولی (نه لزوماً متوازن) که توزیع احتمال خروجی آن با ثابت نگه داشتن هر m بیت ورودی تغییر نکند
پچوهلغتنامه دهخداپچوه . [ پ َ ه ] (اِ) ترجمه .نقل معنی از لغتی به لغتی دیگر. وُستی . (برهان ). و شاهدی برای این لفظ بدست نیست و مصنوع بنظر می آید.
پگهلغتنامه دهخداپگه . [ پ َ / پ ِ گ َ ] (ق مرکب ) مخفف پگاه است که سحر و صبح [ زود ] باشد. (برهان قاطع) : فریدون پگه کرد سوری چنین که به زان نبد دیده فغفور چین . اسدی (گرشاسب ن
پوهولغتنامه دهخداپوهو. [هَُ] (اِخ ) نام شهر بخارا بنا بضبط هوان چوانک مسافر چینی که در 630 م . به آنجا رفته است . (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 76).
امیدفرهنگ نامها(تلفظ: om(m)id) آرزو ، انتظار ، رجا ، توقع ، چشمداشت ؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن .
امیدبخشفرهنگ نامها(تلفظ: om(m)id baxš) امیدوار کننده ، امید بخشنده ، کسی یا چیزی که امیدواری کند ؛ کنایه از حق سبحانه و تعالی.
امیدرضافرهنگ نامها(تلفظ: om(m)id rezā) آن که امیدش به رضا (رضای خدا) باشد ؛ امید داشتن به لطف رضا (منظور امام رضا (ع)).