پولتیکفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. = سیاست۲. شیوۀ عمل و برنامهریزی برای ادارۀ یک نهاد، سازمان، یا اداره.۳. به کار بردن تدبیر و مکر برای پیش بردن کاری و رسیده به نتیجهای؛ کلک.
پِسْکِلُوُتیْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی روستاهایی که در بیابان ساخته شده ، روستایی ، دهاتی ، روستازاده
پلتیهلغتنامه دهخداپلتیه . [ پ ِل ْ ل ِ ی ِ ] (اِخ ) پیر. کیمیاوی فرانسوی . متولد در پاریس ، یکی از مشوقین تداول گنه گنه (1788 - 1842م .).