majordomoدیکشنری انگلیسی به فارسیmajordomo، پیشکار، بزرگتر خانه، ناظر، وکیل خرج، خوانسالار، متصدی امور خانوادگی
پوشتلغتنامه دهخداپوشت . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان باهو کلات بخش دیار دشتیاری شهرستان چاه بهار، واقع در 58 هزارگزی جنوب دشتیاری . کنار دریای عمان . دارای 40 تن سکنه . (از فرهنگ ج
پوشتفرهنگ انتشارات معین(پُ ش ِ) (اِ.) دستمال ظریفی که بعضی در جیب کوچک سمت چپ بالای کت قرار دهند، جیب کوچک .
پوشتفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدستمال ظریف کوچکی که برای تزئین در سمت چپ در جیب بالای کت میگذارند.
majordomoدیکشنری انگلیسی به فارسیmajordomo، پیشکار، بزرگتر خانه، ناظر، وکیل خرج، خوانسالار، متصدی امور خانوادگی