مصاصةدیکشنری عربی به فارسیاب نبات يا شيريني که در سر چوب نصب شده وبچه ها انرا ميمکند , خروسک , اب نبات چوبي
مصاصةلغتنامه دهخدامصاصة. [ م َص ْ صا ص َ ] (ع ص ) مصاصه .دواهایی که اشک چشم روان سازد. (از بحر الجواهر).
مصاصةلغتنامه دهخدامصاصة. [ م ُ ص َ ] (ع اِ) هر آنچه مکیده شود. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || آنچه در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود. مکیدنی : چون نحل از هریک آنچ خلاصه ٔ لطافت
مصاصلغتنامه دهخدامصاص . [ م َص ْ صا ] (ع ص ) مکنده . (ناظم الاطباء).بسیار مکنده . || حجام . (اقرب الموارد).
مصاصلغتنامه دهخدامصاص . [ م ُ ] (ع اِ) خالص از هر چیزی . واحد و جمع در وی یکسان است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). گویند: هو مصاص قومه و هم مصاص الاقوام . (ناظم الاطباء). خالص