مصبوغلغتنامه دهخدامصبوغ . [ م َ ] (ع ص ) رنگ کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). جامه ٔ رنگ کرده . (مهذب الاسماء). رنگ کرده . رزیده . مصبغ. صبیغ. (یادداشت مؤ
مصبوغةلغتنامه دهخدامصبوغة. [ م َ غ َ ] (ع ص ) تأنیث مصبوغ . صبیغ. رنگ کرده . رزیده . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مصبوغ و صبیغ شود.
مصبغلغتنامه دهخدامصبغ. [ م ُ ص َب ْ ب َ ] (ع ص ) مصبغة: ثوب مصبغ؛ جامه ٔ رنگین . (ناظم الاطباء). رزیده . رنگ کرده . رنگ شده . مصبوغ . صبیغ. (یادداشت مؤلف ).
مصبغلغتنامه دهخدامصبغ.[ م ُ ب ِ ] (ع ص ) خرمابنی که غوره ٔ آن به پختن درآمده باشد. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
مصبغةلغتنامه دهخدامصبغة. [ م َ ب َ غ َ ] (ع اِ) جای رنگرزی و رنگرزخانه . (ناظم الاطباء). دکان صباغی .
مصبغةلغتنامه دهخدامصبغة. [ م ُ ص َب ْ ب َ غ َ ] (ع ص ) مصبغ: ثیاب مصبغة؛ جامه های رنگین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مصبغ شود.