فروکِشَندlow tide, low water, LWواژههای مصوب فرهنگستانیشترین حد پایین رفتن پوستۀ زمین و سطح آب اقیانوس و جوّ براثر نیروهای گرانشی ماه و خورشید
مصةلغتنامه دهخدامصة. [ م ُص ْ ص َ ] (ع اِ) خالص از مال . (منتهی الارب )(آنندراج ). خالص و برگزیده از مال . (ناظم الاطباء).
ذومصةلغتنامه دهخداذومصة. [ م َص ْ ص َ ] (اِخ ) صاحب کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه ٔ سبعیة گوید: السبعیة فرقة من غلاة الشیعة. لقبوا بذلک لانهم زعموا ان النطقاء بالشریعة ای الرس
مصوخةلغتنامه دهخدامصوخة. [ م َ خ َ ] (ع ص ) گوسپند فروهشته بن پستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
مصولةلغتنامه دهخدامصولة. [ م ُ ص َوْ وَ ل َ ] (ع ص ) گندم برآورده ٔ پاکیزه . (منتهی الارب ). گندم برآورده ٔ پاک کرده . (ناظم الاطباء).
مصومعةلغتنامه دهخدامصومعة. [ م ُ ص َ م َ ع َ ] (ع ص ) تریدة مصومعة؛ اشکنه ٔ باریک سر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).