مرسلونلغتنامه دهخدامرسلون . [ م ُ س َ ] (ع ص ،اِ) ج ِ مرسَل در حالت رفع (در فارسی رعایت این قاعده نشود). فرستادگان . فرستاده شدگان . ارسال شدگان : قال فما خطبکم أیها المرسلون . (
مرسلونلغتنامه دهخدامرسلون . [ م ُ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرسِل در حالت رفعی (در فارسی رعایت این قاعده نمی شود). فرستندگان . ارسال کنندگان . مرسلین : انا مرسلوا الناقة فتنة لهم فارتق
مرسلدیکشنری عربی به فارسیاعزام کننده , توزيع کننده امکانات , فرستنده , انتقال دهنده , منتقل کننده , فرا فرست
مرسللغتنامه دهخدامرسل . [ م ُ س َ ] (ع ص ) اسم مفعول است از مصدر ارسال .فرستاده . (منتهی الارب ). فرستاده شده . (غیاث ) (آنندراج ). ارسال شده . رسول . (از اقرب الموارد) : این فر
مرسللغتنامه دهخدامرسل . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ارسال در تمامی معانی . رجوع به ارسال شود. || پیغام فرستنده و ارسال کننده . (ناظم الاطباء). فرستنده . گسیل دارنده : ما یفت