مرذوذلغتنامه دهخدامرذوذ. [ م َ ] (ع ص ) ترشده با باران نرم وریزه . (ناظم الاطباء). رجوع به مُرذّ و مرذوذة شود.
مرذوذةلغتنامه دهخدامرذوذة. [ م َذَ ] (ع ص ) ارض مرذوذة، مرذ، مرذة. (متن اللغة)؛ زمینی که بر آن باران نرمه باریده . رجوع به مُرذ شود.
مرذلغتنامه دهخدامرذ. [ م َ ] (ع مص ) مالیدن و نرم کردن نان را. (از منتهی الارب ). مرث . (متن اللغة).
مرذلغتنامه دهخدامرذ. [ م ُ رِذذ ] (ع ص ) یوم مرذ؛ روز رذاذناک . (آنندراج ) (از متن اللغة). روزی که در آن باران نرم و ریزه آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مرذلغتنامه دهخدامرذ.[ م ُ رَذذ ] (ع ص ) ارض مرذ علیها؛ زمین باران رسیده . زمینی که باران نرم و ریزه بر آن باریده باشد . رجوع به رذاذ و ارذاذ شود.
مرذوللغتنامه دهخدامرذول . [ م َ ] (ع ص ) فرومایه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناکس . (ناظم الاطباء). نعت است از رذل به معنی ناکس و فرومایه گردانیدن . (از منتهی الارب ). مردم د