مرشةلغتنامه دهخدامرشة. [ م ِ رَش ْ ش َ ] (ع اِ) آنچه بدان آب اندازند. (دهار). ج ، مراش . (دهار). آنچه بوسیله ٔ آن آب یا مایعی را بپاشند. (از اقرب الموارد). آب پاش . || چیزی باشد
مرشلغتنامه دهخدامرش . [ م َ ] (ع مص ) خدش و شکافتن پوست با سر انگشتان و ناخنها. (از تاج المصادر بیهقی ). خراشیدن و سودن به سر انگشت . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). با سر انگ
مرشلغتنامه دهخدامرش . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ امرش . (اقرب الموارد). رجوع به امرش شود. || ج ِ مرشاء. (از اقرب الموارد). رجوع به مرشاء شود.
مرشلغتنامه دهخدامرش . [ م ُ رِش ش ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارشاش . رجوع به ارشاش در ردیف خود شود. || شواء مرش ؛ بریانی که آبدارباشد و آب یا چربی از آن بچکد. (از اقرب الموارد)