ولتاژ پایینlow voltage, LVواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از سطوح ولتاژ حداکثر هزار ولت که در شبکههای توزیع به کار میرود
مروشلغتنامه دهخدامروش . [ م َ ] (فعل نهی ) فعل نهی است از روشن کردن . یعنی روشن مکن . (از برهان ) (از آنندراج ) : به جفت کسان چشم هرگز مروش بترس از خدا و جهان را بکوش .سعدی .
مروشلغتنامه دهخدامروش . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مَرش . (اقرب الموارد). رجوع به مرش شود. || خراشیدگیها. (منتهی الارب ).
چمروشواژهنامه آزادچَمروش یا چمروش مرغ، نام پرنده ای است در اساطیر ایران، که گفته می شود که در قله البرز زندگی می کند.
کمر شکستنلغتنامه دهخداکمر شکستن . [ ک َ م َ ش ِ ک َت َ ] (مص مرکب ) مغلوب شدن . تاب و توانایی را از دست دادن . طاقت تحمل را از دست دادن . || مغلوب کردن . تاب و توان کسی را از بین برد
کمر گشودنلغتنامه دهخداکمر گشودن . [ ک َ م َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) کمر گشادن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمر گشادن شود.
مروشکانلغتنامه دهخدامروشکان . [ م َرْ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده ، در 78هزارگزی جنوب شرقی سوریان کنار راه دیدگان به چهار راه در منطقه ٔ
ثابت رطوبتسنجشیpsychrometric constantواژههای مصوب فرهنگستاننسبت گرمای ویژۀ (Cp) هوای مرطوب در فشار ثابت به گرمای نهان (Lv) تبخیر آب متـ . ثابت رطوبتسنجی