آستانۀ لاکتاتlactate threshold, LTواژههای مصوب فرهنگستانلحظهای در تمرینهای بدنی با شدت روبهافزایش که از آن به بعد سطح لاکتات خون سیاهرگی افزایش مییابد
مفجرةلغتنامه دهخدامفجرة. [ م َ ج َ رَ ] (ع اِ) موضع آب زهیدن . || زمین هموار که در آن رودبارها روان گردد. ج ، مفاجر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
مفروضةلغتنامه دهخدامفروضة. [ م َ ض َ ] (ع ص ) تأنیث مفروض .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مفروض شود.
صلاة مفروضهلغتنامه دهخداصلاة مفروضه . [ ص َ ت ِ م َ ض َ / ض ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نماز واجب . رجوع به صلاة شود.
مفروکةلغتنامه دهخدامفروکة. [ م َ ک َ ] (ع ص ) قملة مفروکة؛ شپش مالیده . (ناظم الاطباء). مثلی است در میان مردم برای نشان دادن کمال انقیاد و ضعف . (از محیط المحیط).