مستفقهةلغتنامه دهخدامستفقهة. [م ُ ت َ ق ِ هََ ] (ع ص ، اِ) زن همراه زن نوحه گر که جواب دهد او را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مستقهفرهنگ انتشارات معین(مُ تَ قَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - پوستین آستین دراز. 2 - آلتی که بدان چنگ و مانند آن نوازند.
مستیقهلغتنامه دهخدامستیقه . [ م ُ ت َ ق ِه ْ ] (ع ص ) اطاعت کننده ومطیع. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیقاه شود.
مستنقهلغتنامه دهخدامستنقه . [ م ُ ت َ ق ِه ْ] (ع ص ) فهمنده ٔ کلام . || پرسنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به استنقاه شود.
متفقهلغتنامه دهخدامتفقه . [ م ُ ت َ ف َق ْ ق ِه ْ ] (ع ص ) فقیه .(از آنندراج ) (از منتهی الارب ). عالم به علم فقه . فقیه و دانای شرع الهی . (ناظم الاطباء). دانشمند در مسائل شرعی