مسلمیةلغتنامه دهخدامسلمیة. [ م ُ س َل ْ ل َ می ی َ ] (ع ص نسبی ) مُسلَّمة. رجوع به مسلّمة و مسلمیات شود.
مسلمیةلغتنامه دهخدامسلمیة. [ م ُ ل ِ می ی َ ] (اِخ ) از مذاهبی است که بوسیله ٔ اصحاب ابی مسلم صاحب الدعوه ٔ معروف ، به خراسان پدید آمد. مسلمیه ابومسلم را امام دانند و گویند او زند
مسلمیةلغتنامه دهخدامسلمیة. [ م ُ ل ِ می ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بادوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 65هزارگزی جنوب شرقی اهواز. دشت ، گرمسیر، با100 تن سکنه از طایفه ٔ زرگ
مسلمةلغتنامه دهخدامسلمة. [ م َ ل َ م َ ] (اِخ ) ابن مخلدبن صامت الانصاری الخزرجی . صحابی و از کبار امرای صدر اسلام است . وی از طرفداران معاویه بود و در جنگ صفین به نفع او شرکت کر
مسلمةلغتنامه دهخدامسلمة. [ م َ ل َ م َ ] (اِخ )ابن عبدالملک بن مروان بن الحکم . او را «جرادة الصفراء» لقب داده بودند. فتوحاتی در قسطنطنیه کرد. مسجد مسلمة را بدانجا بنا نهاد، سپس
مسلمةلغتنامه دهخدامسلمة. [ م َ ل َ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن قاسم بن عبداﷲ المجریطی ، مکنی به ابوالقاسم . فیلسوف ، ریاضی دان و منجم . وی اعلم علمای ریاضی قبل از خود بود. مولدش در م
مسلمةلغتنامه دهخدامسلمة. [ م َ ل َ م َ ] (اِخ ) ابن القاسم بن ابراهیم بن عبداﷲبن حاتم ، مکنی به ابوالقاسم . مورخ اندلسی (ولادت 293 و وفات 353 هَ .ق .). از علمای حدیث ومورخین و از
مسلمةلغتنامه دهخدامسلمة. [ م ُ س َل ْ ل َ م َ ] (ع ص ) تأنیث مسلّم . سلامت داده از عیب یا از کار.- امراض مسلمة ؛ امراضی که معالجه ٔ آنها راه قطعی داشته باشد، امراض غیرمسلمة آنها