دیرترین آغازlate start date, LSواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در باستانشناسی از دهۀ 1960 به بعد که به مطالعۀ رفتار انسان در محیطزیست پیشازتاریخ میپردازد و بهشدت تحت تأثیر مفاهیم رفتارشناسی جانوری است
مسجونةلغتنامه دهخدامسجونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) تأنیث مسجون . زن بندی و محبوس . (از منتهی الارب ). و رجوع به مسجون و سجن شود.
مسکنةلغتنامه دهخدامسکنة.[ م َ ک َ ن َ ] (ع اِمص ) اسم است از مسکین ، به معنی فقر و ذل و ضعف . (از اقرب الموارد). بیچارگی . (دهار) (مهذب الاسماء). حاجت . مسکنت . و رجوع به مسکنت ش
مسکونةلغتنامه دهخدامسکونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) تأنیث مسکون . باسکنه . سکنه دار. دارای سکنه : لیس علیکم جناح أن تدخلوا بیوتاً غیرمسکونة فیها متاع لکم واﷲ یعلم ما تبدون و ما تکتمون
موسونةلغتنامه دهخداموسونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) زن سست کسل مند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ال . اس . دیفرهنگ انتشارات معین(اِ. اِ) [ انگ . ]L.S.D (اِ.) نوعی مواد مخدر با خاصیت توهُّم زا که در کشورهای غربی مصرف فراوان دارد.