محادثةلغتنامه دهخدامحادثة. [ م ُ دَ ث َ ] (ع مص ) با هم سخن گفتن . (منتهی الارب ). با یکدیگر حدیث کردن . تحادث . (یادداشت مؤلف ). گفتگو و مکالمه . (ناظم الاطباء). با کس حدیث کردن
محادلةلغتنامه دهخدامحادلة. [ م ُ دَ ل َ ] (ع مص ) با یکدیگر دستان آوردن . (منتهی الارب ). || با یکدیگر کشتی گرفتن . (از منتهی الارب ) (از لسان العرب ).مراوغة. (لسان العرب ).
محادةلغتنامه دهخدامحادة. [ م ُ حادْ دَ ](ع مص ) با کسی حرب کردن . (منتهی الارب ). || با کسی خلاف کردن . قال اﷲ تعالی یحادّون اﷲ و رسوله ؛ای یخالفون . (منتهی الارب ). تحاد. مخالفت
محدثةلغتنامه دهخدامحدثة. [ م ُ ح َدْ دِ ث َ ] (اِخ ) فرقه ای از مرجئه و اصحاب حدیث که به امامت امام موسی کاظم و امام رضا قائل شده و این عقیده را فقط برای پیشرفت کار دین و از راه
محدثةلغتنامه دهخدامحدثة. [ م ُ دَ ث َ ] (اِخ ) نام چند آب در وادیهای عضاة از بنی کعب بن عبدالدین ابوبکر که محدثه ٔ سواج خوانند و در نزدیکی عقلانه واقع است . (از معجم البلدان ).