برنامهریزی خطیlinear programming, LPواژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] شاخهای از ریاضی که تابعی خطی را با در نظر گرفتن تعدادی قید خطی کمینه یا بیشینه میسازد [مدیریت] ابزار تصمیمگیری (decision making) بهینه که در آن هدف
سکوی یادگیریlearning platform, LPواژههای مصوب فرهنگستانپایگاه یا مجموعۀ پایگاههایی که امکان دستیابی به اطلاعات مورد نظر معین را برای یادگیری فراهم میآورد
فشردهساز کمفشارlow-pressure compressor, LPC, LP compressor, N1 compressor, N1, low-speed compressorواژههای مصوب فرهنگستانردیفهای نخستین پرههای فشردهساز، شامل پرههای پروانه، در موتورهای توربینی چندمحوره، که بهوسیلة پرههای توربین فشارضعیف با سرعت کم به حرکت درمیآیند
محجرلغتنامه دهخدامحجر. [ م َ ج َ ] (ع اِ) حرام . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). هر چیز حرام و ممنوع . (ناظم الاطباء). || مُحَجَّر. نرده . دارافزین . حائلی که جلو ایوان قرار دهند
محوردیکشنری عربی به فارسیمحور , قطب , محور تقارن , مهره اسه , چرخ , ميله , اسه , توپي چرخ , مرکز , مرکز فعاليت
محورلغتنامه دهخدامحور. [ م ُ ح َوْ وَ ] (ع ص ) سپیدکرده . (یادداشت مرحوم دهخدا). || جامه ٔ سپیدکرده شده . نان پهن و گرده شده . (از ناظم الاطباء). || موزه ٔ محور؛ موزه ای که آستر