اثر مفقودlost workواژههای مصوب فرهنگستاناثر قدیمی مفقودشدهای که ردیابی آن ازطریق نقلِقولها و ارجاعات در آثار دیگران، بهویژه معاصران پدیدآور، امکانپذیر است متـ . اثر گمشده
زمان هدررفتهlost timeواژههای مصوب فرهنگستانمتوسط زمانی که در هر مرحله تلف شود که معمولاً شامل زمان تأخیر در شروع حرکت است
مخسفلغتنامه دهخدامخسف . [ م ُ خ َس ْ س َ ] (ع اِ) شیر که اسد باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شیر بیشه . (ناظم الاطباء).
مخسفلغتنامه دهخدامخسف . [ م ُ س ِ ] (ع ص ) کور چشم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چشم کور. (ناظم الاطباء). || کسی که خسیف یابد چاه را و خسیف چاه بسیارآب است د
مخسوفلغتنامه دهخدامخسوف . [ م َ ] (ع ص ) فرورفته بر زمین . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : او و کعبه ش می شود مخسوفتراز چه است این ؟ از عنایات قدر. مولوی .و رجوع به خسف شود
مخسوفةلغتنامه دهخدامخسوفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) چاه بسیارآب در زمین سنگناک که آب آن منقطع نشود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به مُخسِف معنی دوم شود.