خط دیدline of sight, LOSواژههای مصوب فرهنگستان[علوم جَوّ، نجوم رصدی و آشکارسازها] خطی فرضی نشانگر سیر پرتوِ نور از هدف به چشم [حملونقل هوایی، مهندسی نقشهبرداری] خطی فرضی بین نشانۀ واقع بر تارک عدسی و نقط
مخسوللغتنامه دهخدامخسول . [ م َ ] (ع ص ) فرومایه . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). مخسولة. رذل و مرذول وفرومایه . (ناظم الاطباء). || بکارناآینده . (منتهی الارب ) (از
مخسولةلغتنامه دهخدامخسولة. [ م َ ل َ ] (ع ص ) فرومایه .(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). رذل و مرذول و فرومایه . (ناظم الاطباء). و رجوع به مخسول شود.- کواکب مخسولة ؛ ست
مخسللغتنامه دهخدامخسل .[ م ُ خ َس ْ س َ ] (ع ص ) ناکس . (مهذب الاسماء). فرومایه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مرد فرومایه و رذل . (ناظم الاطباء). و رجوع به مخسو
مخسوفلغتنامه دهخدامخسوف . [ م َ ] (ع ص ) فرورفته بر زمین . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : او و کعبه ش می شود مخسوفتراز چه است این ؟ از عنایات قدر. مولوی .و رجوع به خسف شود
مخسوفةلغتنامه دهخدامخسوفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) چاه بسیارآب در زمین سنگناک که آب آن منقطع نشود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به مُخسِف معنی دوم شود.
مخسورلغتنامه دهخدامخسور. [ م َ ] (ع ص ) زیان یافته شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زیان کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به خاسر و خسیر شود.
شبیهسازی عملیات خطline-operations simulation, line operational simulationواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای توسعه و ارزیابی رویههای عملیاتی و تجهیزات جدید و سنجش مهارتها و آزمودن خبرگی و گزینش خلبان برای عملیات پرواز یا پژوهش در زمینة عوامل انسانی اختـ .