فروکِشَند فروترlower low water, LLWواژههای مصوب فرهنگستانفروکِشَند پایینتر از میان دو فروکِشَندی که در مدت یک روز کِشَندی رخ میدهد
ممصوصةلغتنامه دهخداممصوصة. [ م َ ص َ ] (ع ص ) زن لاغر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ممصوصلغتنامه دهخداممصوص . [ م َ ] (ع ص ) وظیف ممصوص ؛ خردگاه باریک دست و پای ستور. (منتهی الارب ). خردگاه نازک . (از اقرب الموارد). لنگ باریک . (شرح قاموس ).
ممصورلغتنامه دهخداممصور. [ م َ ] (ع ص )اسب تک برآورده . (ناظم الاطباء): مُصِرَ الفرس ، مجهولا؛ تک برآورده شد اسب . (منتهی الارب ) (لسان العرب ).