ممذوقلغتنامه دهخداممذوق . [ م َ ] (ع ص ) شیر آب آمیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ممذئللغتنامه دهخداممذئل . [ م ُ ذَ ءِل ل ] (ع ص ) مرد شوریده دل درشت خوی تباه عقل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مرد ستبرنفس . (شرح قاموس ). خاثرالنفس .(اقرب الموارد
ممذللغتنامه دهخداممذل . [ م ِ ذَ ] (ع ص ) زن جلب و بی غیرت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). که بر اهل خود قوادی کند. (ذیل اقرب الموارد).زن بمزد. کشنده بر اهل خود بناش