منسوجاتلغتنامه دهخدامنسوجات . [ م َ ] (از ع ص ، اِ) هر چیز بافته شده و چیزهای بافته شده . (ناظم الاطباء). ج ِ منسوجة. بافته ها: منسوجات وطنی . (یادداشت مرحوم دهخدا). || پارچه های ز
منسکفرهنگ انتشارات معین(مَ س یا سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای قربانی ک ردن . 2 - راه و روش عبادت . ج . مناسک .
منسلغتنامه دهخدامنس . [ م ِن ِ ] (اِخ ) شکل یونانی شده ٔ «من-ه ئ-ی » . بر اساس روایت کهن مصریان او اولین فرعون مصر و موجد اتحاد و یکپارچگی کشور مصر بود و شهر ممفیس را بر دلتای
منسلغتنامه دهخدامنس . [ م َ ن َ ] (ع اِمص ) شادی و خرسندی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نشاط. (اقرب الموارد). || (مص ) شادمان گردیدن . (از ناظم الاطباء).