مناوندلغتنامه دهخدامناوند. [ م َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شاخنات بخش درمیان است که در شهرستان بیرجند واقع است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مناندرلغتنامه دهخدامناندر. [ م ِ ] (اِخ ) شاعر هزلسرای یونانی (342-292 ق .م .). ابداع کننده ٔ کمدی جدید بود که شاعران نامداری چون پلوت و ترانس سبک او را دنبال کردند. (از لاروس ).
چمن اندودلغتنامه دهخداچمن اندود. [ چ َ م َ اَ ] (ن مف مرکب ) در معنی ، مرادف چمن زار و چمن خیز و چمن پوش است که هر یک معروف میباشد. (از آنندراج ). چمن زار : شوق موسی نگهم رام تسلی نش
چمنالغتنامه دهخداچمنا. [ چ ِ ] (اِ) استر را گویند و بعربی بغل خوانند. (برهان ) (آنندراج ). استر. قاطر. بغل . (ناظم الاطباء). رجوع به استر و بغل شود.
چمناکلغتنامه دهخداچمناک . [ چ َ ] (اِ) پای افزار و کفش را گویند. (برهان ) (آنندراج ). کفش و پاافزار. (ناظم الاطباء). چمتاک . چمتک . چمشاک . چمشک . چمنک .و رجوع به چمتاک و چمتک و