منچورستانلغتنامه دهخدامنچورستان . [ م َ رِ ] (اِخ ) منچوری . رجوع به منچوری و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2256 شود.
منفرهنگ انتشارات معین(مَ نّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نیکویی کردن دربارة کسی . 2 - بخشش نمودن و سپس منت گذاشتن . 3 - (اِمص .) منت .