منجنوقلغتنامه دهخدامنجنوق . [ م َ ج َ ] (معرب ، اِ) منجنیق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المعرب جوالیقی ) (نشوءاللغه ص 41). رجوع به منجنیق شود.
منجنيقدیکشنری عربی به فارسیسنگ انداز , هرجسمي که داراي خاصيت فنري بوده وبراي پرتاب اجسام بکار ميرود , منجنيق انداختن , بامنجنيق پرت کردن , منجنيق
قلونومنلغتنامه دهخداقلونومن . [ ] (معرب ، اِ) شبوط را نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ماده های قبل شود.
منگوقاآنلغتنامه دهخدامنگوقاآن . [ م َ ] (اِخ ) پسر تولی بن چنگیز و «سرقویتی » که پس از گیوک در سال 644 هَ . ق . به مقام خانی شعبه ٔ دوم خاندان چنگیز رسید و در نتیجه سلطنت از اولاد ا
يستخلص من هذه الحقائق أندیکشنری عربی به فارسیاز اين حقايق به دست مىآيد كه , از اين حقايق نتيجه گرفته مىشود كه
قلعه نو چمن زمینلغتنامه دهخداقلعه نو چمن زمین . [ ق َ ع َ ن ُ چ َ م َ زَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غاربخش ری شهرستان تهران ، واقع در16هزارگزی باختر ری . این ده در جلگه قرار گرفته و هوایی