مهدیةلغتنامه دهخدامهدیة. [ م َ دی ی َ ] (اِخ ) شهری است در شمال افریقا، آن را عبیداﷲ مهدی مؤسس سلسله ٔ فاطمی بنا کرد در سال 303 هَ . ق . میان آن و قیروان از سوی جنوب دو منزل است
مهدیةلغتنامه دهخدامهدیة. [ م َ دی ی َ ] (ع اِ) عطا و بخشش و انعام . (ناظم الاطباء). || عروس . (آنندراج ). عروس فرستاده شده به خانه ٔ شوهر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مهدیلغتنامه دهخدامهدی . [ م َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن عبداﷲ، معروف به ابن تومرت . رجوع به ابن تومرت و رجوع به مهدویت شود.
مهدیلغتنامه دهخدامهدی . [ م َ ] (اِخ ) ابومحمد عبیداﷲ، ملقب به المهدی . مؤسس دولت فاطمیان مصر است . در نسب وی میان ارباب سیر اختلاف است ، ولی اغلب نسب او را به علی (ع ) می رسان
مهدیلغتنامه دهخدامهدی . [ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 5هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 3هزارگزی جنوب راه دزفول به شوشتر. (از فرهنگ ج
مهدیلغتنامه دهخدامهدی . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 68هزارگزی شمال شرقی اهواز و در ساحل غربی رودخانه ٔ شطیط. (از فرهن
مهدیلغتنامه دهخدامهدی . [ م َ ] (اِخ ) شیخ محمد احمدبن سیدعبداﷲ، معروف به مهدی (متمهدی ) (1843-1885 م .). در حدود سال 1880 م . ادعای مهدویت کرد و در سودان علیه مصر و انگلستان قی