مهتمجلغتنامه دهخدامهتمج . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) سست گشته و ضعیف شده از گرمی و جز آن . (ناظم الاطباء). سست شونده از گرمی و جز آن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || پژمرده روی گردیده
مهتملغتنامه دهخدامهتم . [ م ُ ت َم م ] (ع ص ) اندوه مند و غمخوار. (ناظم الاطباء). اندوهمندشونده و غمخوارگی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). و رجوع به اهتمام شود.
مهتجملغتنامه دهخدامهتجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) آنکه همه ٔ شیر پستان را می دوشد. (ناظم الاطباء). دوشنده ٔ همه ٔ شیر پستان . (آنندراج ). و رجوع به اهتجام شود.