مادموازللغتنامه دهخدامادموازل . [ زِ ] (فرانسسوی ، اِ) دخترخانم . دوشیزه . عنوانی که فرانسویان به دختران و زنان شوی ناکرده می دهند.
دشت مادملغتنامه دهخدادشت مادم . [ دَ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . سکنه ٔ آن 209 تن . آب آن از چشمه .محصول آنجا خرما. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
مؤادمةلغتنامه دهخدامؤادمة. [ م ُ آ دَ م َ ] (ع مص )اصلاح کردن میان کسان و الفت دادن . (ناظم الاطباء).