خطیابیline hunting, LHواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که مشترک با استفاده از آن میتواند با گرفتن یک شماره و دستیابی به تعدادی واسط، ازطریق هر خطی که آزاد باشد ارتباط برقرار کند
مألولغتنامه دهخدامألو. [ م َءْ ل ُوو ] (ع ص ) (از «ال و») مشکی که به درخت اِلاء دباغت یافته باشد. (آنندراج ): سقاء مألو؛ مشکی که به درخت الاء دباغت یافته باشد. مَألِی ّ. (از
مأجللغتنامه دهخدامأجل . [م َءْ ج َ ] (ع اِ) حوض آب . (مهذب الاسماء). کولاب مُؤَجَّل . ج ، مآجل . (منتهی الارب ). کولاب و تالاب . (ناظم الاطباء). جایی که آب در آن گرد آمده باشد
مأللغتنامه دهخدامأل . [ م َ ءَ / م َءْل ْ ] (ع ص ) مرد فربه سطبر، مؤنث آن مألة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): رجل مأل ؛ مرد فربه . (ناظم الاطباء). || (مص ) مألة. (منته
مألکلغتنامه دهخدامألک . [ م َءْ ل ُ ] (ع اِ) (از «ال ک ») پیغام . مَألُکَه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
مألوکلغتنامه دهخدامألوک . [ م َءْ ] (ع ص ) (از «ال ک ») دیوانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مانند مألوق به معنی دیوانه است و کاف بدل از قاف است . (از ذیل اقرب الموارد). ||
مأوللغتنامه دهخدامأول . [ م ُ ءَوْ وَ ] (ع ص ) همزه بصورت الف است ، تأویل کرده شده و کلام از ظاهر به خلاف ظاهر گردانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مؤول شود. || در اص