خطیابیline hunting, LHواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که مشترک با استفاده از آن میتواند با گرفتن یک شماره و دستیابی به تعدادی واسط، ازطریق هر خطی که آزاد باشد ارتباط برقرار کند
ماگنولیاسانانMagnolialesواژههای مصوب فرهنگستانراستهای از دولپهایهای درختچهای یا بالارونده یا درختی با پنج تیره و حدود 154 سرده و 3000 گونه که با برخی راستههای دیگر، شاخۀ ماگنولید (magnoliid) را تشکیل م
مأنلغتنامه دهخدامأن . [ م َءْن ْ ] (ع مص ) بر تهیگاه یا بر ناف زدن و رسیدن آن را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پرهیز کردن و ترسیدن .(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)
ماجنلغتنامه دهخداماجن . [ ج ِ ] (ع ص ) مرد شوخ چشم و بی باک در قول و فعل ، گویا روی درشت و سخت دارد. ج ، مُجّان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مرد بی باک در قول و ف