ملاویلکلغتنامه دهخداملاویلک . [ م ُل ْ لا ل َ ] (اِ مرکب ) زالزالک وحشی .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ویلک شود.
ملایلةلغتنامه دهخداملایلة. [ م ُ ی َ ل َ ] (ع مص ) چیزی به شب فرادادن . (تاج المصادر بیهقی ). شبانه دادن و شب مزد کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برای شب اجیر کرد