مبقیةلغتنامه دهخدامبقیة. [ م ُ ی َ ] (ع ص ) تأنیث مبقی ... مؤنث از ابقاء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- علت مبقیة . رجوع به همین مدخل شود.
مبقیلغتنامه دهخدامبقی . [ م ُ ] (ع ص ) باقی دارنده ٔ چیزی . (آنندراج ) (غیاث ) (از ناظم الاطباء) : خلف شایسته باشد و محیی ذکر و مبقی نام . (سندبادنامه ص 146).
مبقیلغتنامه دهخدامبقی . [ م ُ ب َق ْ قا ] (ع ص ) نگاه داشته شده و بازمانده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).