دیرترین پایانlate finish date, LF 3واژههای مصوب فرهنگستاندر روش مسیر بحرانی، دیرترین زمان ممکنی که در آن میتوان یک فعالیت ناتمام را باتوجهبه منابع و قیدها و تاریخ دادهها به پایان رساند
ضریب اشغال 2load factor 1, LF 2واژههای مصوب فرهنگستاننسبت تعداد صندلیهای اشغالشده به کل صندلیها در هواپیماهای مسافربَری
نیروی پیادهشوندهlanding force, LFواژههای مصوب فرهنگستانسازمان رزمی زمینی یا دریایی برای اجرای عملیات آبخاکی
مبجللغتنامه دهخدامبجل . [ م ُ ب َج ْ ج ِ ] (ع ص ) آن که گرامی دارد و بزرگ شمارد. (آنندراج ). گرامی دارنده و تعظیم کننده . (ناظم الاطباء).
مبجللغتنامه دهخدامبجل .[ م ُ ب َج ْ ج َ ] (ع ص ) مرد تعظیم کرده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیار گرامی و بزرگ . (آنندراج ).مکرم . گرامی . معظم . (یادداشت به خط مرحوم د
مبوللغتنامه دهخدامبول . [ م ِب ْ وَ ] (ع اِ) کمیزدان که در آن بول کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) ظرفی که در آن بول میگیرند. (ناظم الاطباء).
مبوللغتنامه دهخدامبول . [ م ُ ب َوْ وِ ] (ع ص ) هر چیز که تحریک بول کند و مدر. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مبوللغتنامه دهخدامبول . [ م ُب ْ وِ ] (ع ص ) کمیزاننده . (از منتهی الارب ). مدر بول . (آنندراج ). مدر و بول آورنده . (ناظم الاطباء) (فرهنگ جانسون ).