میتةلغتنامه دهخدامیتة. [ ت َ ] (ع مص ) نوعی از مردن . (منتهی الارب ، ماده ٔ م وت ) (آنندراج ). نوع مردن . (ناظم الاطباء). هیأت مردن . گویند: مات میتة حسنة. (منتهی الارب ). و ما
میتةلغتنامه دهخدامیتة. [ م َ ت َ ] (ع ص ، اِ) ماده ٔ میت . (مهذب الاسماء). مؤنث میت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار). || مردار. (آنندراج ) (ترجمان القرآن جرجانی ص 97) (مه
میتةلغتنامه دهخدامیتة. [ م َی ْ ی ِ ت َ ] (ع ص ) مؤنث مَیِّت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مَیتَة. رجوع به میت شود.- ارض میتة ؛ زمینی ویران . (مهذب الاسماء). ارض میتة یا ارا
کمیتةلغتنامه دهخداکمیتة. [ک َ ت َ ] (ع اِ) اصل چیزی : یقال اخذ بکمیتته ؛ ای اصله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ادرومیتةلغتنامه دهخداادرومیتة. [ اَ ت َ ] (اِخ ) فرضه ایست در بلاد تونس از افریقای شمالی که فینیقیان آنرا بساختند و آن بزرگترین فرضه های ولایت است و بمسافت 130 هزارگزی قرطاجنه ٔ غرب
چرخة محرومیتcycle of deprivationواژههای مصوب فرهنگستانچرخة تداوم فقر و دیگر اشکال آسیبهای اجتماعی ـ اقتصادی از نسلی به نسل دیگر