launchedدیکشنری انگلیسی به فارسیراه اندازی شد، انداختن، روانه کردن، اقدام کردن، پرت کردن، شروع کردن، پراندن
glancedدیکشنری انگلیسی به فارسینگاه کرد، نگریستن، برانداز کردن، نگاه مختصر کردن، نظر اجمالی کردن، خراشیدن، به یک نظر دیدن