شبکۀ داخلیlocal area network, LANواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای رایانهای که فاصلۀ گرههای آن معمولاً از چندصد متر تجاوز نکند
شبکة داخلی بیسیمwireless local area network, Wireless LANواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شبکة داخلی که در آن برای برقراری ارتباط بین گرهها بهجای سیم از امواج رادیویی بسامدبالا استفاده میشود اختـ . شداب WLAN
مشدةلغتنامه دهخدامشدة. [ م ِ ش َدْ دَ ] (ع اِ) میان بنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به شَدّ شود.
مشدونةلغتنامه دهخدامشدونة. [ م َ ن َ ] (ع اِ) دختر نوجوان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
مشدلغتنامه دهخدامشد. [ م ُ ش ِ ] (اِخ ) علی بن عمربن قزل ترکمانی . رجوع به علی بن عمربن ... و اعلام زرکلی ج 2 ص 683 شود.
مشدودلغتنامه دهخدامشدود. [ م َ ] (ع ص ) زور و قوت داده شده . (آنندراج ). و رجوع به تشدید شود. || استوارکرده شده . (آنندراج ). بسته شده . بندشده . بندکرده شده . (از ناظم الاطباء).
مشدوهلغتنامه دهخدامشدوه . [ م َ ] (ع ص ) بیخود و سرگشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشغول . (محیط المحیط). || بازداشته شده . (ناظم الاطباء).
مرغدانیگویش خلخالاَسکِستانی: karga lân دِروی: karga lân شالی: karga lân کَجَلی: karga lân کَرنَقی: karga lân کَرینی: karga lân کُلوری: karga lân گیلَوانی: karga lân لِردی: karg
اردلانفرهنگ نامها(تلفظ: arda(e)lān) به معنی درستي، راستي و پارسايي، (اَرد = پاک و مقدس + لان (پسوند مکان)) ، به معنای جای و مکان مقدس ؛ نام طایفهای از ایلات کرد ایران .