لیکتیولغتنامه دهخدالیکتیو. [ ک ِ ] (اِخ ) نام شهری به اندلس به ساحل دریا. دارای چهارهزار تن سکنه ولنگرگاهی بدیع است . (از الحلل السندسیة ج 1 ص 330).
locateدیکشنری انگلیسی به فارسیپیدا کردن، قرار دادن، تعیین کردن، تعیین محل کردن، مستقر ساختن، مکانیابی کردن، جای چیزی را معین کردن، معلوم کردن