lacesدیکشنری انگلیسی به فارسیتوریها، توری، بند کفش، قیطان، یراق، نوار، بنددار کردن، بند کفش را بستن، یراق دوزی کردن
latchesدیکشنری انگلیسی به فارسیچنگال ها، چفت، ضامن، محکم نگاه داشتن، قفل کردن، بوسیله کلون محکم کردن، چفت کردن، ضامنی کردن