گل کوهلغتنامه دهخداگل کوه . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لنگا از شهرستان شهسوار واقع در 23000گزی جنوب خاوری شهسوار و1000گزی جنوب راه شوسه ٔ شهسوار به چالوس . هوای آن معتدل و د
کاه گللغتنامه دهخداکاه گل . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) گل بکاه آمیخته که دیوار وبام را بدان اندایند. (یادداشت مؤلف ) : چون سیل خراب کرد بنیاددیوار چه کاهگل چه پولاد.نظامی .
کاهگلگویش اصفهانی تکیه ای: singel طاری: kaxgel طامه ای: kâhgel طرقی: kahgel کشه ای: kâhgel نطنزی: kâhgel
عباللغتنامه دهخداعبال . [ ع َ ] (ع اِ) نوعی از درخت ورد کوهی بزرگ که از آن عصا سازند و قیل کان منه عصا موسی . گل کوهی و آن سخت و بزرگ است چندانکه از آن عصا سازند. (منتهی الارب )
سولینواژهنامه آزادسولین به معنی غنچه نشکفته دم صبح است .. در بعضی گویش ها آن را نمکین معنی کرده اند .. این واژه گل کوهی هم معنی شده .. غنچه، آبراهه
یخدانلغتنامه دهخدایخدان . [ ی َ ] (اِ مرکب ) صندوق چوبی یافلزی یا پلاستیکی نگه داشتن قطعات یخ را. (یادداشت مؤلف ). یخدان ؛ مخشف (از فارسی است از یخ به معنی جمد، و دان ظرف آن است
بیداد کردنلغتنامه دهخدابیداد کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جور کردن . ظلم و جفا کردن . بیعدالتی کردن . عدوان . حیف . قسوط. (ترجمان القرآن ). ظلم . اعتداء. تعدی ... اهتضام . تهضم . ضیم
هرسینلغتنامه دهخداهرسین . [ هََ ] (اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان کرمانشاهان است . این بخش در خاور شهرستان واقع شده حدود مشخصات آن به شرح زیراست : از طرف شمال به بخش صحنه ، از طرف خ