مَلِيکٍفرهنگ واژگان قرآنحکمران مقتدری که مالک تدبير امور مردم و اختياردار حکومت است ( صيغه مبالغه از مَلِک)
مَوْلَىٰفرهنگ واژگان قرآنناصر و ياري کننده و پشتیبانی که عهده دار همه ی امور مربوط به یاری شونده است - مولا-سرپرست و صاحب اختیار - کسی که سرپرست و صاحب اختیار دارد(کلمه مولي به معناي نا
مَلَئِهِفرهنگ واژگان قرآنجمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معناي جماعتي از مردم است که بر يک نظريه اتفاق کردهاند و اگر چنين جمعيتي را ملا ناميدند براي اي
گراف یالیline graph, covering graph, adjoint graph, derived graph, edge graphواژههای مصوب فرهنگستانبرای گراف مفروض G، گرافی مانند (G)L که رأسهای آن یالهای G هستند و دو رأس در(G)L به هم وصل میشوند، هرگاه یالهای متناظر در G دارای رأس مشترک باشند