مآثرلغتنامه دهخدامآثر. [ م َ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأثَرَة و مَأثُرَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). آثار و نشانهای نیک و کارهای پسندیده . (آنندراج ) (غیاث ). نشان
عالی مآثرلغتنامه دهخداعالی مآثر. [ م َ ث ِ ] (ص مرکب ) صاحب آثار عالیه : صاحبقران عالی مآثر بدانجا رسید. (حبیب السیر ج 3 ص 155).
آتش مؤثرfire for effect, FFEواژههای مصوب فرهنگستانحجم آتشی که باید به سمت هدف اجرا شود تا نتیجۀ مطلوب به دست آید
ال . اس . دیفرهنگ انتشارات معین(اِ. اِ) [ انگ . ]L.S.D (اِ.) نوعی مواد مخدر با خاصیت توهُّم زا که در کشورهای غربی مصرف فراوان دارد.