مجصصلغتنامه دهخدامجصص . [ م ُ ج َص ْ ص َ ] (ع ص ) گچ کرده شده . (غیاث ) (از آنندراج ). سپید شده ٔ با گچ . (ناظم الاطباء).گچ اندوده . به گچ کرده . گچ کاری شده . (یادداشت به خط مر
مجصصلغتنامه دهخدامجصص . [ م ُ ج َص ْص ِ ] (ع ص ) به گچ انداینده بنا را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گچ کار. (ناظم الاطباء). رجوع به جص و تجصیص شود. || سگ بچه
مَّرْصُوصٌفرهنگ واژگان قرآنبا سُرب (رصاص) محکم کاري شده (به طوري که در مقابل عوامل انهدام ، مقاوم باشد)