مجارلغتنامه دهخدامجار. [ م ِ ] (ع اِ) رسن پای بند شتر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عقال و رسن پای بند شتر. (ناظم الاطباء). || (مص ) افزون گرفتن در خرید و فروخت . مماجرة. (
مَّارِجٍفرهنگ واژگان قرآنزبانه آتش (مارج به معناي زبانه خالص و بدون دود از آتش است . و بعضي گفتهاند : به معناي زبانه آميخته با سياهي است )