موظفینلغتنامه دهخداموظفین . [ م ُ وَظْ ظَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ موظف . وظیفه داران . || وظیفه خواران . (ناظم الاطباء). مستمری بگیران . || در اصطلاح اداری امروز، آن دسته از کارمندان که
ججملغتنامه دهخداججم . [ ج ُ ج ُ ] (ع اِ) گیوه . و آن پای افزاری است که زیر آن از لته و بالای آن ریسمان باشد. معرب چمچم . (منتهی الارب ).
ججمولغتنامه دهخداججمو. [ ج َ ] (اِخ ) نام موضع معروفی است در هند که بین دو نهر جون و کنک قرار دارد. رجوع به تحقیق ماللهند ص 97 شود.