مورددانهلغتنامه دهخدامورددانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) موردانه . تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). حب الاَّس . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به موردانه شود.
موردانهلغتنامه دهخداموردانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مورددانه . تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). کرم دانه . (یادداشت مؤلف ). حب آلاس . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). تخم نو
مرددانهدیکشنری فارسی به انگلیسیambivalently, hesitant, hesitantly, hesitatingly, tentatively, uncertainly