ولتاژ پایینlow voltage, LVواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از سطوح ولتاژ حداکثر هزار ولت که در شبکههای توزیع به کار میرود
مورچگانلغتنامه دهخدامورچگان . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد واقع در 22 هزارگزی باختر بروجن با 467 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (ا
مورچگانلغتنامه دهخدامورچگان . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) ج ِ مورچه . مورچه ها. مورهای خرد و ریز : مورچگان را چو بود اتفاق شیر ژیان را بدرانند پوست . سعدی .جَفْل ؛ مورچگان سیاه . (منت
مَرْجَانُفرهنگ واژگان قرآنمرجان (مرجانها جانوراني گـُل مانند و استوانه اي از رده كيسه تنان هستند در بالاي استوانه ، سر آن ها قرار دارد و در پايين، صفحه اي پهن وجود دارد كه به آن صفحه پ
مورگانلغتنامه دهخدامورگان . [ م ُ] (اِخ ) ژاک ژان ماری دومورگان (1857-1924 م .). باستان شناس معروف فرانسوی که به ایران مسافرت کرد و موفق به کشفیات جالبی شد. از سال 1897م . تا 1907
مورگانواژهنامه آزادنام روستایی واقع در کوهمره سرخی. واژۀ مرکب از مور و گان، به معنی مکان و خانۀ مور. تلفظ این نام، پس از ورود اعراب به ایران، به مورجان تغییر کرده است.
مورجانهلغتنامه دهخدامورجانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) موریانه . مورانه . مورچانه . زنگی را گویند که در جسم آهن کار کند و به صیقل زایل نشود. (انجمن آرا). و رجوع به موریانه شود.
ثابت رطوبتسنجشیpsychrometric constantواژههای مصوب فرهنگستاننسبت گرمای ویژۀ (Cp) هوای مرطوب در فشار ثابت به گرمای نهان (Lv) تبخیر آب متـ . ثابت رطوبتسنجی