موفاریقونلغتنامه دهخداموفاریقون . (اِ) نوعی رستنی که ثمرش در طعم و رنگ به فلفل ماند و در شکل به عدس . (نزهة القلوب ).
ججملغتنامه دهخداججم . [ ج ُ ج ُ ] (ع اِ) گیوه . و آن پای افزاری است که زیر آن از لته و بالای آن ریسمان باشد. معرب چمچم . (منتهی الارب ).
ججمولغتنامه دهخداججمو. [ ج َ ] (اِخ ) نام موضع معروفی است در هند که بین دو نهر جون و کنک قرار دارد. رجوع به تحقیق ماللهند ص 97 شود.