موسی آبادلغتنامه دهخداموسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم پایین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. واقع در 15 هزارگزی جنوب باخترشهرضا با 2016 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه و راه
موسی آبادلغتنامه دهخداموسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 70 هزارگزی خاوری فریمان با 250 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو اس
موسی آبادلغتنامه دهخداموسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان . واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری اسدآباد با 689 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن
موسی آبادلغتنامه دهخداموسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان ساوه واقع در 6 هزارگزی شمال زرند با 111 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهن
موسی آبادلغتنامه دهخداموسی آباد. [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان واقع در 6 هزارگزی شمال رفسنجان با 283 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو فرعی است
موسی آبادیلغتنامه دهخداموسی آبادی . [ سا ] (ص نسبی ) منسوب است به موسی آباد از دیه های همدان . (از الانساب سمعانی ).
موسی آلانلغتنامه دهخداموسی آلان . [ سا ] (اِخ ) دهی است از دهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 28/5 هزارگزی شمال سردشت با 189تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سردشت و راه آن ما
آتش موسیلغتنامه دهخداآتش موسی . [ ت َ ش ِ سا ] (اِخ ) آتشی که بر موسی علیه السلام تجلی کرد. آتش طور : یعنی بیا که آتش موسی نمود گل تا از درخت نکته ٔ توحید بشنوی .حافظ.
ال . اس . دیفرهنگ انتشارات معین(اِ. اِ) [ انگ . ]L.S.D (اِ.) نوعی مواد مخدر با خاصیت توهُّم زا که در کشورهای غربی مصرف فراوان دارد.