مواشظةلغتنامه دهخدامواشظة. [ م ُ ش َ ظَ ] (ع مص ) آرزومند جماع شدن دو مردبا هم و گذاشتن نره ٔ خود را بر روی شکم یکدیگر و فشردن آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ججملغتنامه دهخداججم . [ ج ُ ج ُ ] (ع اِ) گیوه . و آن پای افزاری است که زیر آن از لته و بالای آن ریسمان باشد. معرب چمچم . (منتهی الارب ).
ججمولغتنامه دهخداججمو. [ ج َ ] (اِخ ) نام موضع معروفی است در هند که بین دو نهر جون و کنک قرار دارد. رجوع به تحقیق ماللهند ص 97 شود.