مولو زدنلغتنامه دهخدامولو زدن . [ زَ دَ ](مص مرکب ) نواختن ناقوس یا نی جوکیان و کشیشان را. (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مولو و مولوزن شود.
مول مول زدنلغتنامه دهخدامول مول زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) مس مس کردن . این دست آن دست کردن . به تأخیر انداختن . (از یادداشت مؤلف ) : عاشق است و می زند او مول مول کو ز بی صبریت داند
گراف یالیline graph, covering graph, adjoint graph, derived graph, edge graphواژههای مصوب فرهنگستانبرای گراف مفروض G، گرافی مانند (G)L که رأسهای آن یالهای G هستند و دو رأس در(G)L به هم وصل میشوند، هرگاه یالهای متناظر در G دارای رأس مشترک باشند